صاحب خانه

یادداشت ها و دست نوشته های مهدی عابدی

صاحب خانه

یادداشت ها و دست نوشته های مهدی عابدی

صاحب خانه

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صاحبخانه» ثبت شده است

يكشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۰، ۰۸:۵۷ ق.ظ

تاریخ مصرف هاشمی تمام شده است!

تاریخ مصرف هاشمی تمام شده است!

وقتی امام خامنه ای در بیانات خود در دیدار با خبرگان ملت در اسفند ماه ۱۳۸۹ جوان ها را توصیه به این کردند که در اظهار نظرهای خود از مسیر حق و عدالت خارج نشوند و فضای توهین و تهمت را رواج ندهند عده ای فقط یه این جملات ایشان توجه کردند و بقیه آن را نخواندند. فقط خواندند که ایشان امر کرده اند که اگر حرفی می خواهید بزنید با استدلال و منطق باشد. فقط خواندند که به جوان ها بگویید در وبلاگ های خود به کسی اهانت نکنید و فضای هتک حرمت رواج پیدا نکند. ای به دیده منت... 

در این بین باز همان عده چهره هاشمی را مظلوم ترین فرد نشان دادند و این طور تفسیر کردند که حضرت آقا باز از ایشان حمایت کرده اند . این طور تحلیل کردند که باز به هاشمی ظلم شده است و به ایشان توهین شده است. اصل محکم و متقنی را که حضرت آقا راجع به اظهار نظر های سیاسی بیان کردند را به نفع خود مصادره کردند. ولی از خواندن ادامه بیانات ایشان خودداری کردند و یا اینکه خواندند و حاضر نشدند آن را بیان کنند. "من به بزرگان هم نصیحتى بکنم. این نصیحت به جوانها بود، پیرها هم محتاج نصیحتند؛ آنها هم باید توجه کنند. مواضع درست گرفتن، حرف درست زدن، تحت تأثیر خبرهاى دروغ قرار نگرفتن، این هم وظیفه است..."  بله ایشان گفتند که جوان ها اظهار نظر بکنند مخالفت بکنند و افکار غلط را محکوم کنند . در ادامه هم به بزرگترهای ما (مخصوصا همان شخص مظلوم) توصیه کردند که مواظب حرفی که می زنند باشند. موضع گیری های خود را سنجیده بیان کنند. با همه این حرف ها باز شاهد هستیم که در پی درگذشت پدر میر حسن موسوی ، هاشمی رفسنجانی با صدور پیامی در گذشت ایشان را به خاندان موسوی تسلیت گفته و در ادامه به تعریف و تمجید  از فرزند نا خلف ایشان می پردازد. هاشمی در پیام خود میر حسین موسوی را فرزند خدوم و برومند ایران می خواند که خدمات شایسته ای به انقلاب و اسلام و میهن کرده اند. در توضیح و تبیین خدمات ارزنده ای که میر حسین موسوی فرزند خدوم و برومند به انقلاب و اسلام به خصوص در سال ۸۸ داشته اند فکر نمی کنم نیاز باشد چیزی بگوییم. از نا آرامی ها و اغتشاشات گرفته تا زیر سوال بردن اصل و اساس نظام و انقلاب و زیر پا قرار دادن قانون اساسی. اشک آقا را هم که در آوردند. خدمتی از این بزرگتر لازم است کرده باشند؟ آنچه مایه تعجب و دهن باز ماندن است حرکات و افعال هاشمی رفسنجانی است. از طرفی بیان می کند که ولایت فقیه را قبول دارد و می گوید این رکن اساس ترین رکن بوده است ولی در عمل مواضعی می گیرد و حرفهایی می زند که صریجا مخالف رویکرد های ولایت فقیه است. حرفی می زند که دشمن را خوشحال می کند از کسی تعریف و تمجید می کند که روزی در صحنه سیاسی کشور به دنبال براندازی نظام بود و با کفش های جهالت و غفلت خود بر روی قانون اساسی و اراده ملت راه رفت. خود را مرید و دنباله رو رهبر می داند و ایشان را یگانه محور اتحاد در جامعه می داند و دم از اتحاد و ضرورت آن در جامعه می زند ولی از شخصیتی تمجید می کند که رو به روی رهبر ایستاد و ریشه نفاق و تفرق در جامعه شد. واقعا با چه استدلالی هاشمی را میتوان توجیه کرد؟ کسی دم از ولایت فقیه می زند که مواضعش در خطبه های نماز جمعه در ۲۶ تیر ماه زمین تا آسمان با مواضع حضرت آقا تفاوت دارد و تازه بر این مواضع هنوز هم اصرار می کند.

 

 

دو راه حل بیشتر نیست: یا اینکه هاشمی در مواضعی که می گیرد و یا بهتر در طرز تفکر خود تجدید نظر کند و از مواضع فعلی خود بگردد. همان چیزی که احساس می شد هاشمی به سمت آن در حرکت است و این نظریه با تعریف و تمجیدحضرت آقا در دیدار با خبرگان ملت در اسفند ۸۹ قوت گرفت. ولی انگار اینطور نیست. هاشمی غیر قابل پیش بینی است. اصلا نمی شود حساب کرد. یک مرتبه صحبتی میکند و پیامی می دهد که هر چه تا الان ساخته بود را با یک ضربه خراب کرد. تعریف و تمجید علنی از میر حسین! راه حل دوم هم که هاشمی را بیخیال شویم. انگار نه انگار که هاشمی وجود دارد. مثل اینکه تاریخ مصرفش تمام شده باشد. دیگر مصرف آن و توجه به او و مواضعش برای جامعه سودی ندارد. هاشمی هر چه بود تمام شد. به قول آقا اگر موضوعات را اصلی فرعی کنیم موضوع هاشمی و مواضعش دیگر جزء موضوعات اصلی نیست. جزء موضوعات فرعی هم نیست. اصلا موضوعی نیست که بخواهیم سر آن جنگ و جدال و دعوا کنیم. اینقدر موضوع اصلی بر زمین مانده است که به آن توجه نشده است که دیگر جایگاه توجهی برای آن نمی ماند. تاریخ مصرف هاشمی تمام شده است!..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۰ ، ۰۸:۵۷
مهدی عابدی
شنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۸۹، ۰۸:۵۶ ق.ظ

هاشمی رفسنجانی و ادعای پدرخواندگی انقلاب!

پدر خوانده

بعضی کارشناسان مسایل سیاسی هاشمی را پدر خوانده فتنه ایران می دانند که با تشکیل اتاق فکر فتنه به جهت گیری های فتنه سمت و سو می دهد و با سکوت ها و مواضع دو گانه خود این جریان را راهنمایی می کند. اتفاقا اخیر و بعد از آشوب های ۲۵ بهمن تهران و بعضی شهر ها من جمله اصفهان حاشیه های جالبی به همراه داشت. کسی باور نمی کرد دوباره آشوبی در کشور رخ دهد. باور نمی شد باز هم فتنه گران جسارت پیدا کنند و به خیابان ها بیایند و آشوب کنند. ولی با حماقتی که دوباره سران فتنه به خرج دادند و به بهانه حمایت از جنبش انقلابی مردم مصر با درخواست مجوز تظاهرات کردند و لی با عدم صدور مجوز به خیابان ها آمدند و دوباره دست به آشوب زدند. این وقایع را مردم انقابی توان تحمل نبود . کار بدانجا رسید که شخصیتی مثل محسن رضایی که ترجیح می داد در این گونه مواقع با موضع گیری های مهربانانه خود زیاد گارد نگیرد برای سران فتنه مهلت تعیین کرد تا موضع خود را با آشوبگان اعلام کنند. ولی باز هاشمی عقیده خود را ابراز نکرد و ترجیح داد باز موضع دو پهلو بگیرد که نه سیخ بسوزد نه کباب. شاید هم در برزخی گیر کرده است که نمی داند چه کار کند و از درد ناچاری این گنه موضع می گیرد: اگر به نفع سران فتنه و علیه نظام موضع گیری کند که به دست خود خود را به گور سپرده است و اگر هم بخواهد بر ضد سران فتنه موضع خود را اعلام کند تهدیدی از طرف سران فتنه او را زیر فشار قرار داده اند که هر چه هست درباره مسائل دوران فتنه روی آب می ریزند. شما بودید در این شرایط چه تدبیری اتخاذ می کردید؟

سه هفته دیگر تا تعیین رئیس جدید مجلس خبرگاه رهبری مانده است و گمانه زنی هایی بر اجماع اعضای خبرگاه بر تغییر ریاست مجلس می رود. اگر چه هستند هنوز اشخاصی که به واسطه ارادت خاصی که به هاشمی دارند حاضر نیستد چشم از لطف هاشمی بپوشانند. مانند وقایعی که در نماز جمعه هفته گذشته اصفهان اتفاق افتاد و امام جمعه اصفهان در واکنش به شعار تعدادی از حاضران علیه هاشمی با آنان با خطاب تند صحبت کرده و آهنه را از "فضولی" در این جریانات منع کرده تا بدانجا رسید که در راهپیمایی بعد از نماز جمعه شعار مردم اصفهان "امام جمعه ما بصیرت بصیرت" شد. شاید هم واقعیت ماجرا چیز دیگری غیر از آن چه باشد که من و شما می شنویم و تحلیل کنیم و لایه های پنهان ماجرا هنوز برای خیلی ها باز نشده است. ولی آنچه به چشم می آید موجی از شعار هایی هست که در مجامع عمومی بر علیه هاشمی در حال شکل گیری است. گروهی معتقدند این شعار ها تند روی و افراط گری است و از ولایت فقیه جلو زدن است و بهتر است نباشد. اگر بنا بود علیه هاشمی حرفی باشد حضرت آقا ۲۹ خرداد ۸۸ از هاشمی حمایت نمی کرد! البته که جلو زدن از ولایت فقیه درست نیست ولی اولا حضرت آقا تاکید زیادی بر خواص بی بصیرت و زیان های ناشی از بی بصیرتی آنان دارند و داشتند . تعیین مصداق آن با شاخص های مقام معظم رهبری کار سختی نیست. دوما حمایت حضرت آقا از هاشمی در ابتدای فتنه و شروع آن بود و نمود های بی بصیرتی هاشمی عملا از بعد از ۲۹ خرداد نمود پیدا کرد. البته گروهی هم هستند که معطلند یک سوژه پیدا کنند و در آن شروع به افراط کنند و البته افراط هم چیز مناسبی نیست. در میدانی که افراط هست تدبیر و عقل جایی ندارد و راه به بیراه می رود. جای تامل اینجاست که پرداختن به مسئله هاشمی بدون توجه به منویات مقام معظم رهبری ممکن است آسیبی به شاکله نظام برساند که سران فتنه نرسانده اند و آن تفرق و تشتت نیر وهای ارزشی و حامی نظام بر سر مسائل فرعی و بی اساسی است که می شود از کنار آنها بدون تفرق هم گذشت!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۸۹ ، ۰۸:۵۶
مهدی عابدی
شنبه, ۲ بهمن ۱۳۸۹، ۰۸:۵۶ ق.ظ

نقش مختار در استمرار نهضت کربلا

مختار و مختارنامه!

تاریخ صدر اسلام و دوران های مربوط به زندگی ائمه اطهار علیهم السلام سرشار از وقایع و جریانات و به دنبال آن شخصیت هایی است که معمولا در بین ما غریب و ناشناخته مانده است. سرگذشت و سیر زندگی شخصیت هایی که در جریانات تاریخ ساز نقش اول را بازی کرده اند از موضوعات مهم تاریخ بوده است و صفحات زیادی از کتب تاریخ صرف نوشتن سطوری در باب این شخصیت ها و جریانات بوده و هست. آنچه حائز اهمیت است بی انصافی هایی است که گاها بعضی تاریخ نویسان بی تقوا به هر دلیلی راجع به بعضی از شخصیت های مهم و اثر گذار داشته اند. تاریخ نویسانی که منافع خود و آیین خود را در تحریف تاریخ دیده اند و به همین دلیل دست به نوشتن مطالبی زده اند که می دانسته اند درست نبوده ولی آن را به صلاح خود و آیین خودمی دانسته اند. می دانیم که تاریخی که اکنون در دست ما است ناقلان فراوانی دارد و شاید درصد زیادی از تاریخ نویسان از اهل سنت و یا معاندان اهل بیت علیهم السلام بوده اند و در جای جای تاریخ که واقعیت را بر خلاف عقاید و مصالح خود دیده اند دست به تحریف آن زده اند. این شخصیت ها و سیره و صدق آنها در علم رجال بررسی می شود و صحت و سقم یک حدیث یا روایت با توجه به میزان اعتماد روایت کنندگان آن سنجیده می شود.

ماجرای قیام مختار ثقفی بعد از به شهادت رسیدن حضرت امام حسین علیه السلام یکی از دست ماجراهایی است که کمتر در افکار عمومی مطرح بود و زیاد مورد توجه همگان نبود ولی به واسطه تهیه سریال "مختار نامه" توسط صدا و سیما و پخش آن در رسانه ملی و همچنین سطح بالای کار و کیفیت والای آن باعث جذب مخاطبان زیادی شد به طوری که سریالی که هم اکنون در ردیف اول علاقه مندی های بینندگان تلویزیون است و همه جا از آن صحبت می شود مختار و مختار نامه است.

نکته قابل توجه و بررسی در این سریال و در کل در شخصیت مختار، گوشه هایی از سیر و سیره مختار است که نوعی شک و شبهه در ذهن بیننده القا می کند و به نوعی شخصیتی منفی از مختار در ذهن مخاطب می سازد. شخصیتی که از مختار فردی مغرور و طالب قدرت و حکومت جلوه می‌دهد که فقط بر مبنای فهم و درک خویش اقدام می‌کرده است و دیگران را حتی امام حسن علیه السلام را در مقابل خود بی‌تدبیر می‌بیند و حاضر به یاری امام حسن علیه ااسلام نمی شود. فردی که به طور مطلق نتیجه گرا بوده است و اگر در جنگی احتمال بدهد که به پیروزی نمی رسد در آن جنگ شرکت نمی کند حتی اگر امامش طلب یاری و نصرت کرده باشد و می گویند مختار قبل از حادثه کربلا در زندان ابن زیاد افتاد و اگر در زندان نمی افتاد باز هم امام حسین علیه السلام را یاری نمی کرد چون می دانست که سهم امام در این جنگ در ظاهر شکست است و یک جنگجو در جنگی که فرجام آن شکست است شرکت نمی کند!بعد از آن هم به مکه رفت و با خلیفه باطل عبدالله بن زبیر بیعت کرد و این طور وانمود می کرد که می خواهد با سپاه ابن زبیر از بنی امیه انتقام بگیرد ولی در اصل جهت به دست آوردن حکومت عراق با آل زبیر بیعت کرد. و بعد از آن که از آل زبیر در تصاحب حکومت نا امید شد به کوفه باز گشت و اینبار به بهانه و نام انتقامجویی از قاتلان حسین علیهالسلام جمعیتی از کوفه از جمله توابین را گرد خود جمع کرد و به حکومت رسید.   

 

ولی حقیقت این نیست! آنچه مسلم است این است که در کنار کتب تاریخی که به عنوان منبع ما از مطالعه تازیخ مورد بررسی قرار می گیرند مجموعه روایاتی از اهل بیت علیم السلام نیز در بیان تاریخ و جریانات و حوادث تاریخی وجود دارند که به شرط اطمینان از ناقلان و روایت کنندگان آن ها از منابع بسیار معتبر تر از کتب تاریخی به حساب می آیند. سهم بزرگی از آنچه در کتب تاریخ در باب مختار و قیام او آمده است در کتب تاریخی است که اهل سنت نگارندگان آن بوده اند. نگارندگانی که ابایی از تهمت زدن به شخصیت ها ندارند و تاریخ را به نفع خود رقم می زنند. اغلب متونی که به استناد آن ها به جنبه های منفی شخصیت مختار اشاره شده است از کتب تاریخی است که نویسندگان آن ها اهل سنت می باشند و مطمئنا تاریخی که در آن شخصیت عبد الله بن زبیر تضعیف و مختار محب علی علیه السلام و اهل بیت تقویت بشود مورد قبول این تاریخ نویسان نیست. همچنین احادیث زیادی که از نظر رجال شیعه دارای سند محکم و معتبری هستند وجود دارد که در آن ها شخصیت مختار تکریم شده است و اهل بیت علیهم السلام مختار را مدح کرده اند و او را تایید کرده اند. از جمله در روایت است که حضرت امام سجاد فرمودند ما اهل بیت به مدت 5 سال در زندگی خود خوشی ندیدیم. دود از خانه های ما بلند نمی شد( کنایه از این که از شدت مصیبت وارده غذایی برای خوردن در خانه نمی پختیم). ولی وقتی که مختار سر آن دو لعنتی (ابن زیاد و ابن سعد) برای ما فرستاد مرهمی بر دل ما شد و دیگر دود از خانه ما بلند شد. و یا روایاتی که از امام باقر و امام صادق علیهم السلام در مدح مختار وارد شده که در چندین جا فرموده اند خداوند مختار را رحمت کند که دل ما اهل بیت را با انتقام گیری ار قاتلان سید الشهدا شاد کرد. این بی انصافی در تاریخ در جاهای دیگر به چشم می خورد مثل جایی که بیان کرده اند محمد حنفیه برادر امام حسین علیه السلام بعد از شهادت ایشان و در زمان امامت سجاد علیه الیلام ادعای امامت کرد که در روایت معتبر است که شخصی از امام صادق صحت این حرف را پرسید. امام بعد از جواب ادادن به او که این حرف نادرست است به یکی از اصحاب خود فرمود من برای این حرف که این فرد بر زبان جاری ساخت 30 روز استغفار کردم! روایتی هم که می‌گویند آمده است مختار در روز قیامت در جهنم می رود و کسی او را شفاعت نمی کند و امام حسین هم بی اعتنا از او می گذرد و بعد حضرت رسول صلی الله علیه و آله که عجز و ناله مختار را می بیند  به امام حسین علیه السلام می فرمایند که از او شفاعت کنید، از جمله روایات نا معتبری است که در سلسله راویان آن چندین نفر از اهل سنت دیده می شوند. نکته پایانی اینکه در حول شخصیت مختار ابهام های زیادی با توجه به آنچه که گفته شد در تاریخ وجود دارد و آن چه هم که در فیلم مختار نامه به تصویر کشیده شده است بر اساس تاریخی است که شاید بسیاری از منابع آن نا معتبر و نا معلوم باشد.    

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۸۹ ، ۰۸:۵۶
مهدی عابدی