صاحب خانه

یادداشت ها و دست نوشته های مهدی عابدی

صاحب خانه

یادداشت ها و دست نوشته های مهدی عابدی

صاحب خانه

۳ مطلب در آبان ۱۳۸۹ ثبت شده است

شنبه, ۲۹ آبان ۱۳۸۹، ۰۸:۴۲ ق.ظ

بسیجی صاحب خانه این کشور است!

بسیجی صاحب خانه این کشور است!

"...بسیج یعنى آن عنصر دلسوزى که کشور را متعلق به خود و آینده را وابسته‏ى به تلاش خود مى‏داند؛ نگران است،چون صاحبخانه است. اگر در خانه یک شیشه بشکند، ممکن است مهمانها و تماشاکن‏ها خیلى اهمیتى ندهند، اما براى صاحبخانه فرق نمى‏کند که شیشه‏ى کدام اتاق بوده و نگران مى‏شود؛ صاحبخانه است دیگر. این نگرانى را من در شما مجموعه‏ى جوان بسیجى، قدر مى‏دانم..."

به نظر می رسه این پست باید اولین یا دومین پست این وبلاگ بوده باشه و یه مقدار دیر باشه ولی الانم دیر نیست. روز های اول که وبلاگ را ثبت کرده بودم و عنوان وبلاگ را "بسیجی صاحب خانه این کشور است" گذاشته بودم عده زیادی نسبت به این عنوان واکنش نشون دادند و گفتند این چه عنوانیه برای وبلاگ انتخاب کردی؟ چرا خودتونو صاحب مملکت می دونین و بقیه را آدم حساب نمی کنین؟ چرا حرفی می زنین که باعث بشه بقیه نسبت به شما حساس بشن و احساس تنفر پیدا کنن؟ و ...

شاید حق داشته باشن با خوندن این عنوان دفعه اول این احساسو پیدا کنن. ولی خوب اگه توجه کنن میبینن که همچین حرف بی ربطی هم نیست! اول این که این تعبیر از امام خامنه ای است که بسیجی صاحب خانه این کشور است. دوم اینکه این ذهنیت هایی که راجع بع بیج و بسیجی هست به خاطر اینه که برداشتی که از مفهوم بسیج و بسیجی در افکار عمومی شده درست و صحیح نیست و خیلی ایراد داره. شاخص های بسیج ز بین رفته اند و یک سری نماد جای آن شاخصه و معیار ها را گرفته اند و در افکار عمومی هر کس این نماد ها را داشت بسیجی می دانند و در غیر این صورت نه!

این اشتباه است. یکی از اهدافی که من در ابتدای ثبت این وبلاگ داشتم همین بود که با استفاده از شاخص ها و معیار های اصلی بسیج در نطرات و افکار امام خمینی و امام خامنه ای این مفهوم را به صورت صحیح بیان کنیم تا این کج فهمی ها و این سو برداشت ها برطرف شوند. در اینصورت است که این مفهوم معیار و ملاک بسیجی بودن افراد می شود نه ظاهر و نماد ها! این وقت است که هر کس به بسیجی بودن خود افتخار می کند و عنوان بسیجی عنوانی مقدس و پر افتخار برای هر نفر خواهد شد!

ابتدای ترم امسال (مهر ماه ۱۳۸۹) روز اول دانشگاه یکی از بچه های جدید الورود را دیدم که با چفیه اومده بود دانشگاه و همیشه هم روی دوشش بود. خیلی تعجب کردم و تحسینش کردم. بعد از دو هفته با هم آشنا شدیم و از علت کارش پرسیدم و اونم گفت که من میخواهم این که خودمان هم خجالت می کشیم اعلام کنیم بسیجی هستیم از بین برود. بعد من بهش گفتم من هم دوست دارم روی دوشم چفیه بیندازم و با چفیه راه بروم. ولی میترسم. ترس نه از اینکه مرا مسخره کنند و مرا هو کنند یا به من بخندند. نه! از اینکه این چفیه انداختن یعنی من بسیجیم و بسیجی بودن انتظارات و تکالیف زیادی را می طلبد و باید در مقابل آن پاسخگو باشیم. اگه یه نگاه کوتاه به خواسته های امام خامنه ای از بسیجیان بیندازیم اون وقت میبینیم که ما هم بسیجی نیستیم و باید آرزو کنیم که بسیجی شویم و آن وقت است که بسیجی بودن واقعا یک افتخار برای همه می شود...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۸۹ ، ۰۸:۴۲
مهدی عابدی
شنبه, ۲۲ آبان ۱۳۸۹، ۱۱:۰۶ ب.ظ

همه جا کربلاست/ کربلای خود را دریاب...

معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره)، از صدا و سیما با عنوان حساسترین و اثرگذار ترین رسانه تبلیغاتى هر کشورى یاد می کند که هم از طریق بصر و هم از طریق سمع مـردم از آن استفاده مى کنند و آنطورى که به رادیو و تلویزیون توجه مـى کـنـنـد مـردم ، بـه هـیچ رسانه ای توجه نمى کنند، رسانه ای که همه گرو های سنی و همه اقشار جامعه مخاطبان آن هستند.

مصداق بارز این گفته نیز به طور واضح مشهود است که هر از چند گاهی که سریال یا برنامه ای در صدا و سیما پخش شود و گروه زیادی از جمعیت مخاطب آن باشند اثر گذاری حرکات و دیالوگ های آن در رفتار های روز مره مردم در متن جامعه قابل مشاهده است.

همین امر باعث شده است که این نهاد تبلیغی و فرهنگی همواره مورد انتقاد ها و تحلیل های گروه‌ها و قشر های مختلف قرار گیرد و در برحه های زمانی متفاوت نسبت به عملکرد آن اظهار نظر هایی شود و البته اظهار نظر و انتقاد منصفانه و در ادامه مطالبه از مسئولین و دست اندرکاران آن وظیفه و حق عمومی و همگانی است و این خود باعث پیشرفت و تعالی این رسانه و نزدیک شدن به حد مطلوب می شود.

اگر نگاهی به عملکرد صدا و سیما در چندین ساله گذشته داشته باشیم جدای از وجود نقاط ضعفی که در سیاست های کلی و راهبردی سازمان وجود دارد و جای تعجب است که چرا علی رغم مطالبه مصرانه جریان های ارزشی از صدا و سیما جهت اصلاح این سیاست ها و روند ها ، هنوز اقدام در خور توجهی انجام نشده است، نقاط قوت قابل بیانی نیز مشاهده شده است که جای بسی امید دارد و نشان دهنده این است که مدیریت انقلابی و اسلامی صدا و سیما چه اثرات مطلوب و مناسبی در جامعه خواهد داشت.

اگر ما رسالت اصلی رسانه ای صدا و سیما در جامعه را افزایش سطح آگاهی و اطلاعات و بصیرت افکنی در فضای جامعه و همچنین تعالی سطح فرهنگ عمومی جامعه و تلاش در راستای نهادینه کردن فرهنگ ناب اسلام بدانیم، می توان گفت که در چند ساله گذشته و به خصوص  در ایام فتنه 88 و بعد از آن صدا و سیما نقش مثبت و موثری را ایفا کرد.برنامه هایی که باعث شد قشر های مختلف جامعه از فضای سیاسی موجود و طرز تفکر جریان های مدعی به صورتی بی واسطه آگاه شده و طبق معیار های ارزشی تصمیمی بگیرند که نمود بارز آن برنامه های مناظره در ایام انتخابات 88 و بعد از آن برنامه هایی روشنگرانه مانند برنامه دیروز امروز فردا و یا برنامه راز و یا برنامه ایرن 88 می باشد.این برنامه ها به نوعی باعث شد جریان حق و باطل به صورت بی پیرایه تری تبیین شود و راه و مسیر حق و باطل از هم جدا شوند. که البته متاسفانه بعضی از تفکرات محافظه کارانه و سو برداشت ها منجر به تعطیلی بعضی از اینگونه برنامه ها شده است.

در روند سریال های تلویزیونی و فیلمهای سینمایی نیز علی رغم اینکه محتوای قسمت اعظمی از تولیدات بدون محتوا می باشد و در طول یک فیلم 100 دقیقه ای هیچ پیامی به غیر از بیهوده گویی دیده نمی شود و تنها چیزی که باعث جذب مخاطب به آن می شود استفاده از ستاره(!) های بازیگری در نقش های فیلم است و مخاطب در انتهای فیلم به غیر از مقداری خنده های تهی چیزی نصیبش نمی شود و این به خصوص در بسیاری از فیلم های سینمایی که در بخش شبکه خانگی تولید می شوند و بسیاری از سریال هایی که در صدا و سیما تولید و پخش می شوند نمایان است نقاط مثبتی دیده می شود.

ساخت چندین فیلم تاریخی پر محتوا و قوی و یا فیلم های غیر تاریخی که در آن پیام هایی ارزشی به مخاطب القا شود از نقطه های امید صدا و سیما و سینمای ما است. برنامه هایی که در آن هدفی به غیر از سرگرم کردن مخاطب دنبال می شود و مخاطب با مشاهده آن نوعی دگرگونی و تحول و عزم و اراده در او ایجاد می شود. یوسف پیامبر، فاصله ها، مختار نامه. این ها برنامه هایی هستند که می توان از آن ها به عنوان نمونه های امید وار کننده رسانه ملی ایران نام برد!

همه جا کربلاست!

کمتر از یک ماه دیگر به شروع ماه محرم مانده است. ماه محرمی که امام خمینی از آن با تعبیر زنده نگه دارنده اسلام یاد کرده است. واقعا چه چیزی در محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است و زنده می دارد؟ قیام امام حسین چه بوده است که هر چه از آن دور می شویم عزاداری های ما پر شور تر می شود؟ چه چیزی است که اینقدر توصیه به زنده نگه داشتن آن شده است و اینقدر بر عزاداری امام حسین تاکید و سفارش شده است؟

ملت ایران امسال با سریال مختار نامه به استقبال ماه محرم و عاشورا و تاسوعا می روند. مختار نامه سریالی است که شرایط و اوضای زمان امام حسین را برای ما ترسیم می کند. حرکت بسیار جالبی است که زمان پخش این سریال با این ایام همراه است. این حرکت نمونه بارز آگاهی بخشی به مردم است. شاید بسیاری از عزاداران امام حسین از اینکه چرا برای امام حسین عزاداری می کنند چیزی ندانند و فقط به خاطر ارادت قلبی و محبتی که به حضرت دارند ابراز ارادت می کنند. البته این خوب است ولی کافی نیست. بلکه عزاداری ما برای اما حسین و اهل بیت باید همراه با آگاهی از هدف و منظور باشد. مهمترین چیزی که در عزاداری اهل بیت علیهم السلام و بالاخص امام حسین علی السلام باید بدان توجه داشت عبرت های عاشوراست. عبرت هایی که بنا به تکرار تاریخ شاید در زمان ما هم برای ما به وجود بیاید و ما که عزادار امام حسین هستیم و افتخار می کنیم  به این، شاید گرفتار یزیدیان زمان شویم ولی آن ها را نشناسیم و خدمتگزار آن ها باشیم. حضرت امام خامنه ای در سخنرانی های مکرری راجع به عبرت های عاشورا و شرایط و عواملی که باعث شد حادثه کربلا به وجود بیاید صحبت هایی فرموده اند که بسیار راهگشاست ولی خلاصه کلام این است که در ماجرای کربلا آن چه باعث شد کربلایی به وجود بیاید و سر امامی بر نی برود بی بصیرتی مسلمین آن زمان بود. عافیت طلبی کوفیان و سست ایمان بودن و دنیا طلبی آنان بود. همان معیار هایی که حضرت امام خامنه ای در سخنرانی هایی که در یک سال اخیر در تبیین جنبه های فتنه 88 بیان فرمودند اشاره کردند. یعنی ما هم در کربلایی بودیم و روز عاشورایی بود و امام حسینی و عده ای یزیدی شدند و البته عده ای بیشتر در لشکر حسین بن علی ماندند و او را یاری کردند. همه جا کربلاست! مختار نامه به ما نشان داد و نشان می دهد که برای چه چیزی از امام حسین و یاران او متاثر شویم و گریه کنیم. به ما نشان می دهد که گریه ما برای امام حسین و حادثه کربلا گریه سیاسی است و اشک هایمان هم اشک های سیاسی. به ما نشان داد که عافیت طلبی و بی بصیرتی و در معرض عملیات روانی دشمن قرار گرفتن باعث شد سر امام حسین بر نی برود و فرزندان او اسیر! محرم امسال رنگ و بویی دیگر دارد! عاشورای امسال به یاد عاشورای سال قبل زنده تر و پر شور تر خواهد بود! سینه زدن ما، گریه کردن ما، به هیئت رفتن ما، و حتی چایی خوردن ما هم سیاسی است و سیاسی. چرا که همه جا کربلاست!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۸۹ ، ۲۳:۰۶
مهدی عابدی
سه شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۸۹، ۰۴:۵۳ ب.ظ

حجاب غفلت بر پیکر معضل بد حجابی

این روز ها یکی از جنجالی ترین مباحث اجتماعی کشور ما مسئله عفاف و حجاب عمومی در سطح جامعه و بالاخص حجاب و پوشش بانوان است. موضوعی که همه دستگاه ها و سازمان ها به نوعی خود را وارد آن کرده اند و برای آن تدبیر می کنند و چاره می اندیشند و ردیف بودجه اختصاص می دهند و هزار کار دیگر ولی انگار نمی خواهد حل شود. مسئله ای که گاها جنبه سیاسی پیدا می کند و رسانه های معاند اعلام می کنند هر کسی که در ایران بی حجاب است و ناخن های خودش را لاک می زند مخالف نظام و حکومت ایران است. موضوعی است که جامعه شناسان آن را یکی از ناهنجاری های اجتماعی می دانند و روان شناسان آن را دلیلی بر اختلال ها خانوادگی و حتی علت بسیاری از طلاق ها. در مقابل گروهی هستند که بر بی حجابی خود پا فشاری می کنند و دنبال این هستند که مطرح کنند حجاب را اختیاری کنید.حجاب اجباری هیچ منفعتی ندارد.دین هم اجباری نیست چه برسد به حجاب! عقیده دارند که حجاب هم مثل دین و ایمان است و مثل عشق. نمی شود زورکی به یک نفر گفت یک چیز را دوست داشته باشد یا از یک چیز متنفر باشد. عشق و نفرت خودش میاد و نمیشود توی بخشنامه اون رو ابلاغ کرد. این گروه بیان می کنند که حجاب و پوشش الزامیه اما الزام ایمانی و هر کس اگر ایمان داشته باشه این مومن بودن اون ایجاب می کنه که حجاب و پوشش داشته باشه و مختص به زن و مرد هم هست. ولی از نظر قوانین اجتماعی نمیشود کسی را مجبور کرد که اینطور لباس بپوش اون طور نپوش! برای خود هم شاهد مثال می آورند که در کشور هایی مثل ترکیه که حکومت لائیک است و دین رسمی ندارد و حجاب اختیاری است وضع حجاب بهتر است به این معنی که اون هایی که حجاب دارند واقعا حجاب دارند و اونهایی هم که ندارند ندارند دیگه! یا رومیه رومند یا زنگیه زنگ! در اون کشور ها وضعیت حجاب روز به روز پیشرفت کرده است و در ایران وضعه حجاب هر روز پسرفت! اینها باز معتقدند که با اجباری که حکومت برای حجاب دارد باعث شده خانواده های مذهبی در مقابل ارزش های اسلامی قرار گیرند! گروهی هم کلا با حجاب مخالفند و اصلا به اختیاری یا اجباری بودن اون توجهی ندارند!

واقعا مسئله چیست و مشکل کجاست؟ حلقه مفقوده این گفت و شنود ها کجاست؟ چه کار باید کرد؟ آیا باید نشست و حجاب و عفاف را در قانون ها و لوایح حل کرد؟ آیا با اختصاص چند ردیف بودجه و برگزاری چند همایش و گرد همایی مشکل حل می شود؟ آیا با حرکت های دفعه ای و موج هایی که یک مرتبه ایجاد می شوند و دیگر خبری از آن ها نمی شود این مسئله قابل حل است؟ آیا این موضوع یک مرتبه و دفعه ای ایجاد شد که ما یکهو به فکر حل آن افتادیم؟ آیا حتما باید منتظر واقعه ای ناخوشایند و دور از انتظار باشیم که واقعا به فکر بیافتیم و اقدامی انجام دهیم؟ اصلا آیا مشکل جامعه ما بد حجابی است؟ آیا خود بدحجابی در جامعه ما مشکل است یا مشکل جای دیگر است که خود را در بدحجابی نمود داده است؟ آیا برخورد سطحی نگرانه به این معضل و فقط  روی کار را درست کردن مشکل را حل میکند یا باید به این فکر باشیم که بنیان ها را درست کنیم تا این معضل هم خود به خود درست شود؟ و هزار آیای دیگر...

بی حجابی خود یک مسئله است در حالی که علت آن مسائل دیگر است. یعنی علت های متفاوتی هستند که باعث می شوند این پدیده در یک جامعه گسترش پیدا کند و هنگامی که این موضوع در جامعه فراگیر شد همین مسئله علت بسیاری از مشکلات و چالش های دیگر می شود. همینطور که خیلی ها اعتقاد دارند 95% حل این مشکل در اقدامات فرهنگی نهفته است. اقدامات همراه با زور و ارعاب نه تنها اثر مثبت ندارند از دید فرهنگی پیامد های منفی نیز به دنبال خواهد داشت. نه اینکه هر گونه اقدامی در جهت جلوگیری از بی حجابی ترک شود بلکه همین اقدامات سنجیده و حساب شده و با حفظ مصالح و مصلحت ها باشد. اقدامی نباشد در کف خیابان که با حالت رقت بار به یک بد حجاب برخورد شود و آن وقت یک خیابان که این صحنه را می بینند متاثر شوند و علیه این نیرو هایی که برخورد کرده اند جمع شوند و آن ها را هو کنند و به آن ها بخندند. با این کار یک نوع مظلوم نمایی برای آن فرد شده و او با مظلوم نمایی برنده شده است. بلکه در جاهایی که اقدامات زنجیره ای و برنامه ریزی شده و با هدف براندازی فرهنگی است به صورتی که باعث مظلوم نمایی نشود اقدام شود. کار فرهنگی هم اسلوب خودش را دارد و روش شناسی مربوط به خود را می طلبد. بعضی احساس کرده اند کار فرهنگی برای حل مسئله بی حجابی نصب بنر و گرفتن چندین همایش و نوشتن شعار "برادرم نگاهت ، خواهرم حجابت" است.البته این کار ها خوب است و در بسیاری از جاها ممکن است همین اقدامات به ظاهر سطحی اثر گذار باشد و یک نفر را متحول کند. ولی آنچه که در کار فرهنگی حرف اول را می زند چند نکته است: نفس کار فرهنگی بلند مدت است و اگر قرار باشد یک اقدام فرهنگی اثر گذار باشد باید از الان روی آن کار کرد تا مثلا 10 یا 15 سال دیگر اثر آن را برداشت کرد. یعنی ما نباید انتظار داشته باشیم که کار فرهنگی را شروع کنیم و همین فردا صبح اثر آن را در کوچه و خیابان ببینیم. در پشت یک اقدام و فعالیت فرهنگی باید ساعت ها فکر و مطالعه و همفکری و مشورت نهفته باشد و با کار های سطحی و دفعی نمی توان اتر مطلوب را گرفت.اگر بخواهیم در زمینه حجاب کاری اثرگذار انجام دهیم باید الان همیه زمینه ها و ملزومات را تدبیر کنیم و آن ها را در مهد کودک هایمان به کار بگیریم تا 10 سال دیگر اثر آن را ببینیم. کار فرهنگی معنادار ما باید در مهد کودک ها باشد نه در کف خیابان. اگر نگاهی دقیق به اطراف این پدیده بیاندازیم و به دنبال علت های آن باشیم، می توان به پایین بودن سطح آگاهی عمومی و نفوذ فرهنگهای بیگانه به فرهنگ ایرانی از طرق مختلف مانند ماهواره و اینترنت و ... اشاره کرد. ولی شاید علت عمده این مسئله شرایط محیطی باشد. یعنی شرایط محیط اجتماع به سمتی میل کرده است که دیگر حجاب را نمی پذیرد و کسانی که به نوعی حجاب دارند انگشت نما هستند و باید سنگینی نگاه دیگران را تحمل کنند و صد البته نقش اول در نهادینه کردن این فرهنگ در جامعه یگانه رسانه فرهنگ ساز یعنی صدا و سیماست که به سمتی در حال حرکت است که غالبا حجاب برتر در آن نشان داده نمی شود و از هر صد خانمی که حجاب برتر ندارند یک یا دو نفر اون هم در نقش های خیلی کمرنگ و غیر کلیدی چادری هستند. چطور می شود انتظار داشت دانش آموزانی که از مهد کودک تا دبیرستان در محیطی بوده اند که مسئولین آن اهمیت چندانی به حجاب نمی دهند رشد کرده اند وقتی وارد اجتماع می شوند با اختیار و با عشق حجاب خود را رعایت کنند؟...

خلاصه کلام اینکه برای حل این مسئله لازم است نهاد های اثر گذار و کلیدی مانند آموزش پرورش، صدا و سیما، دانشگاه ها و حوزه های علمیه به عنوان یکی از بزرگترین نهاد های فرهنگی به صورت برنامه ریزی شده و منسجم وارد عرصه فعالیت فرهنگی ادامه دار و بلند مدت شده تا شاهد اثرات مثبت آن باشیم...   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۸۹ ، ۱۶:۵۳
مهدی عابدی