«نوشتن» در این روزها که هر کس دنبال بهانه ای برای آرامش می گردد، وسیله ای شده برای آرامش فکری من...
آرامشی که جز با «نوشتن» حاصل نمی شود محصولی است که نتیجه اش تفکر صحیح، رسیدن به نتایج از دانسته ها و دانش موجود و تلاش جهت نظم بخشی به چارچوب فکری است
اگر چه نوشتن هایم در این بستر هیچ گاه منظم نبوده است اما تلاش کرده ام آن چه می نویسم از حرارت ایمان و علاقه باشد و دچار کلیشه گویی و جذب مخاطب به هر قیمت نشوم
آوردن آن چه در ذهن است و در اندیشه می گذرد به صورت سطوری از نوشته ها که دارای سیری قاعده مند باشد و بتواند مخاطب از راه رسیده را متوجه منظور شما کند و با عقیده شما همراه سازد همه تلاشی است که یک نویسنده متعهد باید به کار گیرد تا به آن برسد؛ وگرنه نوشتن سطوری که نه ابتدایی دارد و نه انتهایی و نه نتیجه ای توفیق چندانی نه برای خودت و نه برای مخاطبت نخواهد داشت
از روز اولی که در خرداد 1389 «صاحب خانه» راه اندازی شد (نام آن هم الهام گرفته از یک اسم پیشنهادی برای برنامه ای دیگر بود و تا به امروز ادامه داشته است)، نوعی آرامش را در «نوشتن» و به رشته تحریر در آوردن آن چه در ذهن است یافتم و این آرامش را امروز هم که به تاریخچه نوشته های «صاحب خانه» رجوع میکنم در لابلای سطور آن می بینم
در «صاحب خانه» تلاش خواهم کرد از دغدغه هایم، از دلبستگی هایم و از هر آن چه در ذهن من در رفت و آمد است بنویسم تا مرهمی شود بر ذهن آشفته من ...