صاحب خانه

یادداشت ها و دست نوشته های مهدی عابدی

صاحب خانه

یادداشت ها و دست نوشته های مهدی عابدی

صاحب خانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یادداشت مهدی عابدی» ثبت شده است

پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۱۶ ب.ظ

مُهلِکاتِ تشکیلات


مُهلِکاتِ تشکیلات/ خُلق هایی که باعث مرگ کار تشکیلاتی می شود


🔴 کار تشکیلاتی و گروهی بر خلاف همه حسن هایی که دارد، مشکلات و سختی هایی درون آن نهفته است که فقط منحصر به خودش است؛ البته مزیت آن هم همین است که در دل این مشکلات آدم ها یاد می گیرند چگونه صبور باشند، اخلاق کار جمعی و اجتماعی پیدا کنند و در تعامل با دیگران دچار اصطکاک و استهلاک نشوند.

🔺 اما مهمترین عامل در دوام کار گروهی رعایت اخلاق و آداب کار جمعی است؛ اگر اخلاق نباشد افراد درگیر هم می شوند و از هدف اصلی دور می مانند. نبود اخلاق باعث می شود افراد نتوانند یکدیگر را کنار هم تحمل کنند و روح انسان ها خسته شود. روح خسته انگیزه ای برای کار ندارد و انسان بی انگیزه موجودی بدون بازدهی است.

🔺 مدیر یک تشکیلات باید تلاش کند انگیزه در بین آدم ها نمیرد؛ اگر انگیزه از بین رفت مجموعه دچار کلیشه و روزمرگی خواهد شد. مجموعه روزمره هم دچار اضمحلال می شود و کارکردی نخواهد داشت.

🔺بقای انگیزه در رعایت اخلاق است. درست است که در یک مجموعه هر فرد، اخلاق و روحیات خودش را دارد و اینکه توقع داشته باشیم همه اخلاق، افکار و سلایق شبیه هم داشته باشند توقعی بیجاست؛ اما با وجود همه این ها، رعایت اخلاقِ کار جمعی می تواند چندین خُلق و روحیه متفاوت را به صورت کارآمد و سازنده کنار هم قرار دهد و بی اخلاقی باعث می شود ولو تعداد اندکی از افراد با روحیات و سلایق نزدیک به هم نتوانند نیرو و ظرفیت خود را هم افزا کنند.


خُلق هایی که باعث مرگ کار تشکیلاتی می شود

🔴 در یک کار گروهی، خُلقیات و رفتار هایی هست که بودنش می تواند منجر به مرگ یک مجموعه و گروه شود و یا از یک تشکیلات منسجم، ابدان و اجسامی بسازد که صرفا کنار یکدیگر هستند و هیچ تعلق خاطر و وابستگی روحی بین آن ها نیست.

یک مدیر می تواند اولا با شناخت دقیق این گونه خُلقیات و رفتار ها و دوما با نظارت کامل بر رفتار اعضای مجموعه اش و مواظبت بر اینکه این گونه رفتار ها در مجموعه زیر دستش رخ ندهد و سنت نشود و یا اگر وجود دارد از بین برود، انسجام مجموعه اش را حفظ کند.

🔺 یکی از این رفتار های مهلک، تفاخر مسئولیتی بر دیگران است؛ این که یک فرد به هر دلیلی مسئولیت و نقش بیشتری در مجموعه دارد و این موضوع را باعث فخر فروشی به دیگران بداند و به دیگر اعضاء گوشزد کند که «من» در پیشرفت کار سهم بالایی دارم!

🔺 تغییر اخلاق در حین کار و عبوس شدن در هنگام کار کردن مورد دیگر است. برخی افراد این گونه هستند که در مواقع عادی خیلی صمیمی و اهل بگو بخند هستند ولی هنگام کار و به اصطلاح جدی شدن، آن صمیمیت از بین می رود و اخلاق تند و پرخاشگرانه جایگرین آن می شود. عطای این گونه افراد را باید به لقایشان بخشید.

🔺 اگر در مجموعه خود از افرادی هستید که به هر دلیلی خیلی کار می کنید، از اعضای دیگر که به هر دلیلی کار کمتری بر دوش دارند طلبکار نباشید! اگر برای خدا کار می کنید و برای خدا بیشتر و با جدیت تمام تر کار می کنید دیگر معنی نمی دهد از دیگران که در حد کمتری کار می کنند طلبکار باشید. اگر در مجموعه شما افرادی هستند که کار بیشتر می کنند ولی با طلبکاری از دیگران باعث رنجش خاطر آنان می شوند و دیگران را بی انگیزه می کنند در آن ها تجدید نظر کنید.

🔺 شهوت مسئولیت! مسئولیت هم شهوت دارد. برخی ذاتا افراد توانمندی هستند و به قول معروف از پس هر کاری بر می آیند. این گونه افراد دو حالت هستند: یا شهوت مسئولیت دارند یا ندارند. اگر جزء گروه اول باشند ترجیح می دهند هر مسئولیتی که توان اجرای آن را دارند برای خود برگزینند؛ ولو این کار باعث شود سر آن ها بسیار شلوغ شود. این افراد معمولا شامل آسیب ذکر شده در بند قبل می شوند وبه خاطر مسئولیت زیاد داشتن، طلبکار دیگران نیز هستند. این گونه افراد اگر چه بسیار توانمند هستند و علی الظاهر خیلی به درد مجموعه می خورند ولی در دراز مدت مانع تربیت نیرو و کادر سازی می شوند و با وجود چنین افرادی، دیگر اعضای مجموعه هویت کاری پیدا نمی کنند و مسئولیت ها چرخش پیدا نمی کند. اما اگر افراد فوق العاده توانمند شهوت مسئولیت نداشته باشند و با نگاهی بزگوارانه مسئولیت ها را بین افراد مختلف توزیع کنند و به آن ها هویت بخشند و جهت انجام هر چه بهتر مسئولیت هایشان به آن ها نیز کمک کنند، اگر چه ممکن است در مواردی کار با کیفیت کمتری انجام شود، ولی این بهترین خدمت به یک تشکیلات است؛ چرا که باعث تربیت نیرو، کادر سازی و توانمند سازی دیگر اعضاء خواهد شد. این نیرو ها را رها نکنید.

🔺 یک مدیر در تشکیلات نباید اجازه دهد افراد پر حرف و متملق جای افرادی که در گمنامی و بی سر و صدا کار خود را انجام می دهند را بگیرند. اگر مدیر غافل باشد دسته اول بیشتر در صدر توجهات قرار خواهند گرفت و مسلما در مجموعه رشد بیشتری خواهند داشت. سنت شدن این رویه باعث خواهد شد تملق و زیاده گویی یک ارزش شود و کار کردن در گمنامی ضد ارزش! مدیر باید چنان نگاه جامع و تیز بینانه ای داشته باشد که همه حرکات و سکنات زیر مجموعه  از نگاه و توجه او عبور کند. رفتار حساب شده و مدبرانه یک مدیر در تشکیلات می تواند ارزش را ارزش نگه دارد و ضد ارزش را ضد ارزش!

پایان/.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۶ ، ۲۳:۱۶
مهدی عابدی
شنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۱۲ ق.ظ

جای خالی پیوست فرهنگی در فعالیت های شهری


..:: وقتی سود مالی شهرداری اصفهان بر اولویت ها و اصول فرهنگی می چربد::..

جایِ خالی «پیوست فرهنگی» در فعالیت های شهری


صاحب خانه/  «پیوست فرهنگی» یکی از مقوله های مهمی است که به دلیل تاثیرپذیری فراوان فرهنگ و رفتار عمومی جامعه از هر گونه اقدام اقتصادی، سیاسی، عمرانی و…، از اهمیت زیادی برخوردار است.

رهبر معظم انقلاب در سخنرانی خود در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۹۲ پیرامون پیوست فرهنگی فرمودند: «فرهنگ هویت یک ملت است، ارزشهای فرهنگی روح و معنای حقیقی یک ملت است،همه چیز مترتب بر فرهنگ است. فرهنگ حاشیه و ذیلِ اقتصاد نیست، حاشیه و ذیلِ سیاست نیست، اقتصاد و سیاست حاشیه و ذیل بر فرهنگند؛ به این باید توجه کرد. نمی توانیم فرهنگ را از عرصه‌های دیگر منفک کنیم؛ اینکه ما گفتیم مسائل اقتصادی و مسائل گوناگون مهم پیوست فرهنگی داشته باشد، معنای آن همین است؛ معنای آن این است که یک حرکت اساسی که در زمینه‌ی اقتصاد، در زمینه‌ی سیاست، در زمینه‌ی سازندگی، در زمینه‌ی فناوری، تولید، پیشرفت علم می خواهیم انجام بدهیم، ملتفت لوازم فرهنگی آن باشیم. گاهی اوقات انسان در یک کاری وارد می شود، یک کار اقتصادی انجام می دهد، اما لوازم آن و تبعات فرهنگی آن را توجه ندارد. بله، کار کار بزرگی است؛ کار اقتصادی بزرگی است، منتها لوازم و تبعاتی که برای کشور ضرر دارد بر آن مترتب می شود؛ فرهنگ این‌جوری است. باید در همه‌ی مسائل آن نکته‌ی فرهنگی را در نظر داشت و نگذاریم که این از یاد برود.»

در یک کلام پیوست فرهنگی یعنی اینکه در هر اقدامی با هر ماهیتی، ملتفت و متوجه لوازم و تبعات فرهنگی آن باشیم.

اهمیت این موضوع از آنجایی است که هر اقدام با هر ماهیتی دارای پیام ها و پیش فرض هایی فرهنگی در درون خود است و این پیام ها به مجرد اینکه آن اقدام با سطحی از جامعه و مردم در ارتباط باشد به آن ها منتقل خواهد شد و بر مخاطبان خود تاثیر خواهد گذاشت؛ حال این انتقال پیام ممکن است در کوتاه مدت باشد یا بلندمدت، تاثیرگذاری ممکن است از طریق ضمیر ناخودآگاه باشد یا ضمیر خود آگاه!

طبق نظریه های علم ارتباطات، وقتی می توانیم بگوییم چیزی بر چیز دیگر تاثیر گذاشته است که شاهد نوعی تغییر در هر ساحتی (شامل اندیشه، بینش، تصمیم و رفتار) از تاثیرپذیر باشیم، البته ممکن است فرآیند تاثیرگذاری از مدت ها قبل از نمود و بروز تغییرات، شروع شده باشد و در مرحله تغییر نگرش ها و باورها باشد و بعد از مدتی این تغییر به مرحله تصمیم و رفتار برسد.

اصالت سود!

با این مقدمه نه چندان خلاصه، نگاهی تیزبینانه با عینک «پیوست فرهنگی» به همه اتفاقات و رخدادهایی که در پیرامون ما در حال «شدن» است، این نکته را گوشزد می کند که دست اندرکاران اغلب فعالیت های شهری توجهی به پیوست فرهنگی اقداماتی که در سطح شهر انجام می دهند ندارند و در بسیاری از موارد جنبه اقتصادی و سود آوری و رسیدن به منافع گروهی بر تبعات و بازخوردهای فرهنگی ارجحیت دارد و این بازخوردها عموما نادیده گرفته می شود.

«تبلیغات» یکی از آن عرصه هایی است که فعالیت های شهری زیادی حول آن تعریف می شود و به جهت ایجاد بازار عرضه محصولات و فروش، برای تولیدکنندگان و ارائه دهندگان خدمات و به جهت سودآوری قابل توجه، برای شرکت های تبلیغاتی و صاحب امتیازان فضاهای بصری شهری (عموما شهرداری ها) اهمیت زیادی دارد.

تبلیغات محیطی شهر

البته بازخوردهای فرهنگی همه فعالیت های شهری و به خصوص تبلیغات بصری محیطی یکسان و مشابه نیست، چه اینکه برخی فعالیت های شهری و فضاسازی های محیطی ممکن است سبک زندگی مردم در مصرف را دستخوش تغییر قرار دهد (مثل تبلیغات شهری مبلمان های لوکس)، برخی ممکن است باورهای اقتصادی را دگرگون کند (تبلیغ کالاهای خارجی و القای اینکه جنس خارجی بهتر از ایرانی است)، برخی ممکن است حس نوعدوستی را مورد مخاطره قرار دهد (تشویق بانک ها به سپرده گذاری بلندمدت و دریافت سود بیشتر و ممانعت ضمنی از قرض الحسنه به همکار یا خویشاوند نیازمند) و برخی ممکن است ذائقه مردم در سفر و گشت و گذار و گذراندن اوقات فراغت و ایام تعطیل را دستخوش دگرگونی کند (مثل تبلیغ سفر به انتالیا و تایلند!)

اما از آنجایی که امتیاز بهره برداری از اغلب فضاهای بصری محیط شهری و تبلیغاتی در اختیار شهرداری هاست و از طرفی هم شهرداری ها مدعی انجام فعالیت های فرهنگی در سطح شهر هستند مواردی مشاهده می شود که فعالیت های تبلیغاتی و فضاسازی های محیطی شهری دارای بار عمیقا ضد فرهنگی (فرهنگ ایرانی-اسلامی) هستند و علی رغم هویدا بودن این تناقض باز هم شاهد تکرار اینگونه موارد هستیم.

در اقدام اخیر، همزمان با نزدیک شدن به پایان سال و تعطیلات نوروزی و آغاز تبلیغات گسترده آژانس های مسافرتی و گردشگری برای سفرهای نورزوی خارج از کشور، تبلیغ این موسسه های سودمحور بر روی فضاهای تبلیغاتی در اختیار شهرداری اصفهان قرار گرفته است و به صورت گسترده شهروندان اصفهانی را به سفر به اروپا، ترکیه و تایلند ترغیب می کنند؛ ترغیبی که با هیچ کدام از اصول و سیاست های فرهنگی (ایرانی-اسلامی) همخوانی ندارد.

جدای از تضاد سفر به برخی قطب های گردشگری کشورهای خارجی (نظیر تایلند و آنتالیا) با فرهنگ و ارزش های دینی ما، تبلیغ اینگونه سفرها در تضاد صریح با اصول اقتصاد مقاومتی و توجه به ظرفیت های درونی کشور است و واضح است که تنها جنبه سودآوری و درآمدهای قابل توجه اینگونه تبلیغات باعث شده شهرداری اصفهان با آن همه اقدام و هیاهوی فرهنگی، تن به این حرکت ضد فرهنگی و ضد دینی بدهد.

این تابلوهای مروج سفرهای سیاحتی به سرزمین هایی که بعضا به سرزمین گناه و فحشا معروفند در سطح شهر کم نیستند؛ اگر چرخی در شهر اصفهان بزنید دست کم در دو یا سه چهار راه اصلی آن ها را خواهید دید. جدای از این مورد تبلیغاتی که ضد فرهنگی بودن آن محرز و آشکار است، بسیاری از تبلیغات های شهری دیگر نیز چنان آثار ناگواری بر سبک زندگی مردم دارند که شاید با برگزاری ده ها همایش و سمینار و پک فرهنگی نتوان آن ها را از زندگی مردم پاک کرد!

می طلبد سیاست گذاران و مسئولان فرهنگی شهرداری اصفهان در برنامه ریزی های خود توجه لازم به بحث «پیوست فرهنگی» داشته باشند و اجازه ندهند درآمدزایی و سودآوری اقتصادی باعث شود اولویت ها، اصول و ارزش های فرهنگی در شهرداری و زیرمجموعه های آن پایمال شود.

منتشر شده در: ندای اصفهان

باز نشر در: صاحب نیوز، اصفهان بیدار، شبکه اطلاع رسانی راه دانا



.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۱۲
مهدی عابدی
سه شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۸۹، ۰۴:۵۳ ب.ظ

حجاب غفلت بر پیکر معضل بد حجابی

این روز ها یکی از جنجالی ترین مباحث اجتماعی کشور ما مسئله عفاف و حجاب عمومی در سطح جامعه و بالاخص حجاب و پوشش بانوان است. موضوعی که همه دستگاه ها و سازمان ها به نوعی خود را وارد آن کرده اند و برای آن تدبیر می کنند و چاره می اندیشند و ردیف بودجه اختصاص می دهند و هزار کار دیگر ولی انگار نمی خواهد حل شود. مسئله ای که گاها جنبه سیاسی پیدا می کند و رسانه های معاند اعلام می کنند هر کسی که در ایران بی حجاب است و ناخن های خودش را لاک می زند مخالف نظام و حکومت ایران است. موضوعی است که جامعه شناسان آن را یکی از ناهنجاری های اجتماعی می دانند و روان شناسان آن را دلیلی بر اختلال ها خانوادگی و حتی علت بسیاری از طلاق ها. در مقابل گروهی هستند که بر بی حجابی خود پا فشاری می کنند و دنبال این هستند که مطرح کنند حجاب را اختیاری کنید.حجاب اجباری هیچ منفعتی ندارد.دین هم اجباری نیست چه برسد به حجاب! عقیده دارند که حجاب هم مثل دین و ایمان است و مثل عشق. نمی شود زورکی به یک نفر گفت یک چیز را دوست داشته باشد یا از یک چیز متنفر باشد. عشق و نفرت خودش میاد و نمیشود توی بخشنامه اون رو ابلاغ کرد. این گروه بیان می کنند که حجاب و پوشش الزامیه اما الزام ایمانی و هر کس اگر ایمان داشته باشه این مومن بودن اون ایجاب می کنه که حجاب و پوشش داشته باشه و مختص به زن و مرد هم هست. ولی از نظر قوانین اجتماعی نمیشود کسی را مجبور کرد که اینطور لباس بپوش اون طور نپوش! برای خود هم شاهد مثال می آورند که در کشور هایی مثل ترکیه که حکومت لائیک است و دین رسمی ندارد و حجاب اختیاری است وضع حجاب بهتر است به این معنی که اون هایی که حجاب دارند واقعا حجاب دارند و اونهایی هم که ندارند ندارند دیگه! یا رومیه رومند یا زنگیه زنگ! در اون کشور ها وضعیت حجاب روز به روز پیشرفت کرده است و در ایران وضعه حجاب هر روز پسرفت! اینها باز معتقدند که با اجباری که حکومت برای حجاب دارد باعث شده خانواده های مذهبی در مقابل ارزش های اسلامی قرار گیرند! گروهی هم کلا با حجاب مخالفند و اصلا به اختیاری یا اجباری بودن اون توجهی ندارند!

واقعا مسئله چیست و مشکل کجاست؟ حلقه مفقوده این گفت و شنود ها کجاست؟ چه کار باید کرد؟ آیا باید نشست و حجاب و عفاف را در قانون ها و لوایح حل کرد؟ آیا با اختصاص چند ردیف بودجه و برگزاری چند همایش و گرد همایی مشکل حل می شود؟ آیا با حرکت های دفعه ای و موج هایی که یک مرتبه ایجاد می شوند و دیگر خبری از آن ها نمی شود این مسئله قابل حل است؟ آیا این موضوع یک مرتبه و دفعه ای ایجاد شد که ما یکهو به فکر حل آن افتادیم؟ آیا حتما باید منتظر واقعه ای ناخوشایند و دور از انتظار باشیم که واقعا به فکر بیافتیم و اقدامی انجام دهیم؟ اصلا آیا مشکل جامعه ما بد حجابی است؟ آیا خود بدحجابی در جامعه ما مشکل است یا مشکل جای دیگر است که خود را در بدحجابی نمود داده است؟ آیا برخورد سطحی نگرانه به این معضل و فقط  روی کار را درست کردن مشکل را حل میکند یا باید به این فکر باشیم که بنیان ها را درست کنیم تا این معضل هم خود به خود درست شود؟ و هزار آیای دیگر...

بی حجابی خود یک مسئله است در حالی که علت آن مسائل دیگر است. یعنی علت های متفاوتی هستند که باعث می شوند این پدیده در یک جامعه گسترش پیدا کند و هنگامی که این موضوع در جامعه فراگیر شد همین مسئله علت بسیاری از مشکلات و چالش های دیگر می شود. همینطور که خیلی ها اعتقاد دارند 95% حل این مشکل در اقدامات فرهنگی نهفته است. اقدامات همراه با زور و ارعاب نه تنها اثر مثبت ندارند از دید فرهنگی پیامد های منفی نیز به دنبال خواهد داشت. نه اینکه هر گونه اقدامی در جهت جلوگیری از بی حجابی ترک شود بلکه همین اقدامات سنجیده و حساب شده و با حفظ مصالح و مصلحت ها باشد. اقدامی نباشد در کف خیابان که با حالت رقت بار به یک بد حجاب برخورد شود و آن وقت یک خیابان که این صحنه را می بینند متاثر شوند و علیه این نیرو هایی که برخورد کرده اند جمع شوند و آن ها را هو کنند و به آن ها بخندند. با این کار یک نوع مظلوم نمایی برای آن فرد شده و او با مظلوم نمایی برنده شده است. بلکه در جاهایی که اقدامات زنجیره ای و برنامه ریزی شده و با هدف براندازی فرهنگی است به صورتی که باعث مظلوم نمایی نشود اقدام شود. کار فرهنگی هم اسلوب خودش را دارد و روش شناسی مربوط به خود را می طلبد. بعضی احساس کرده اند کار فرهنگی برای حل مسئله بی حجابی نصب بنر و گرفتن چندین همایش و نوشتن شعار "برادرم نگاهت ، خواهرم حجابت" است.البته این کار ها خوب است و در بسیاری از جاها ممکن است همین اقدامات به ظاهر سطحی اثر گذار باشد و یک نفر را متحول کند. ولی آنچه که در کار فرهنگی حرف اول را می زند چند نکته است: نفس کار فرهنگی بلند مدت است و اگر قرار باشد یک اقدام فرهنگی اثر گذار باشد باید از الان روی آن کار کرد تا مثلا 10 یا 15 سال دیگر اثر آن را برداشت کرد. یعنی ما نباید انتظار داشته باشیم که کار فرهنگی را شروع کنیم و همین فردا صبح اثر آن را در کوچه و خیابان ببینیم. در پشت یک اقدام و فعالیت فرهنگی باید ساعت ها فکر و مطالعه و همفکری و مشورت نهفته باشد و با کار های سطحی و دفعی نمی توان اتر مطلوب را گرفت.اگر بخواهیم در زمینه حجاب کاری اثرگذار انجام دهیم باید الان همیه زمینه ها و ملزومات را تدبیر کنیم و آن ها را در مهد کودک هایمان به کار بگیریم تا 10 سال دیگر اثر آن را ببینیم. کار فرهنگی معنادار ما باید در مهد کودک ها باشد نه در کف خیابان. اگر نگاهی دقیق به اطراف این پدیده بیاندازیم و به دنبال علت های آن باشیم، می توان به پایین بودن سطح آگاهی عمومی و نفوذ فرهنگهای بیگانه به فرهنگ ایرانی از طرق مختلف مانند ماهواره و اینترنت و ... اشاره کرد. ولی شاید علت عمده این مسئله شرایط محیطی باشد. یعنی شرایط محیط اجتماع به سمتی میل کرده است که دیگر حجاب را نمی پذیرد و کسانی که به نوعی حجاب دارند انگشت نما هستند و باید سنگینی نگاه دیگران را تحمل کنند و صد البته نقش اول در نهادینه کردن این فرهنگ در جامعه یگانه رسانه فرهنگ ساز یعنی صدا و سیماست که به سمتی در حال حرکت است که غالبا حجاب برتر در آن نشان داده نمی شود و از هر صد خانمی که حجاب برتر ندارند یک یا دو نفر اون هم در نقش های خیلی کمرنگ و غیر کلیدی چادری هستند. چطور می شود انتظار داشت دانش آموزانی که از مهد کودک تا دبیرستان در محیطی بوده اند که مسئولین آن اهمیت چندانی به حجاب نمی دهند رشد کرده اند وقتی وارد اجتماع می شوند با اختیار و با عشق حجاب خود را رعایت کنند؟...

خلاصه کلام اینکه برای حل این مسئله لازم است نهاد های اثر گذار و کلیدی مانند آموزش پرورش، صدا و سیما، دانشگاه ها و حوزه های علمیه به عنوان یکی از بزرگترین نهاد های فرهنگی به صورت برنامه ریزی شده و منسجم وارد عرصه فعالیت فرهنگی ادامه دار و بلند مدت شده تا شاهد اثرات مثبت آن باشیم...   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۸۹ ، ۱۶:۵۳
مهدی عابدی